[ad_1]
فرشته پزشک؛ کارشناس امور بین الملل، در یادداشتی برای صفحه ناظران به تاریخچه مذاکرات کره شمالی و چالش های پیش روی آن پرداخته است.
حق نشر عکس
AFP
بسیاری معتقدند که دونالد ترامپ، با افزایش بیسابقه تنشها، تحریمهای بیسابقه و همینطور تهدید به حمله نظامی، علیرغم همه عواقب چنین حملهای، توانست رهبر کره شمالی را به پای میز مذاکره بکشاند. اما آیا فشار و تحریمهای ایالات متحده تنها دلایلی بودند که سبب شدند تا کیم جونگ اون به پای میز مذاکره بیاید یا آنکه کیم جونگ اون از همان ابتدای به دست گرفتن قدرت، استراتژی دوگانه دستیابی به سلاح هستهای و سپس گفتگو را دنبال میکرده است
کره شمالی در طی چند ماه گذشته تلاشهای چشمگیری برای کاهش تنش با جامعه بینالملل و توسعه روابط دیپلماتیک خود نه تنها با واشنگتن، که با مسکو، سئول و پکن داشته است.
در همین حال، آزادی سه گروگان آمریکایی کرهای تبار از زندانهای کره شمالی به دستور رهبر این کشور و مشخص شدن زمان دیدار تاریخی رهبر کره شمالی (کیم جونگ اون) و رئیس جمهور ایالات متحده (دونالد ترامپ) بسیاری را شگفتزده کرده است. رهبر کشوری که تا همین چند ماه پیش ایالات متحده را به حمله اتمی تهدید میکرد و علیرغم تمام تهدیدات و تحریمهای جهانی دست از آزمایشهای هستهای و موشکهای قارهپیما برنمیداشت، اکنون هم به دیدار کره جنوبی رفته است و هم حاضر به مذاکره با دشمن قدیمیاش یعنی ایالات متحده شده است.
بسیاری معتقدند که دونالد ترامپ، با افزایش بیسابقه تنشها، تحریمهای بیسابقه و همینطور تهدید به حمله نظامی، علیرغم همه عواقب چنین حملهای، توانست رهبر کره شمالی را به پای میز مذاکره بکشاند. اما آیا فشار و تحریمهای ایالات متحده تنها دلایلی بودند که سبب شدند تا کیم جونگ اون به پای میز مذاکره بیاید یا آنکه کیم جونگ اون از همان ابتدای به دست گرفتن قدرت، استراتژی دوگانه دستیابی به سلاح هستهای و سپس گفتگو را دنبال میکرده است؟ به علاوه، آیا موافقت برای انجام مذاکرات به معنای موفقیت مذاکرات است؟ نتایج مذاکرات قبلی و چارچوب مورد توافق چه بوده است و تاثیر آن تجربهها در کنار خروج اخیر ایالات متحده از برجام بر این مذاکرات چه خواهد بود؟ نقش چین و روسیه و کره جنوبی در این میان چیست و این کشورها چطور میتوانند بر شرایط توافق تاثیر بگذارند؟ مهمترین مشکلات و چالشهای پیشرو چیست؟
برای پاسخ به این سوالات بهتر است از نگاهی به تجربههای پیشین شروع کنیم.
تجربههای پیشین
شاید مهمترین تجربه مذاکرات برای کره شمالی، تجربه “چارچوب مورد توافق” باشد که در سال ۱۹۹۴ و با دولت دموکرات بیل کلینتون به امضا رسید. ایالات متحده برای متوقف کردن برنامه هستهای کره شمالی متعهد شد در برابر توقف ساخت و عملیات رآکتورهای هستهای این کشور، ۲ راکتور هستهای آب سبک و مقاوم در برابر تکثیر سلاح هستهای (proliferation-resistant nuclear power reactors) برای تولید برق در این کشور ساخته و همینطور تا تکمیل این راکتورها نفت و سوخت سنگین مورد نیاز کره شمالی را نیز تامین کند.
به علاوه، قرار بود گامبهگام تحریمهای آمریکا علیه این کشور لغو شده و کره شمالی کمکم از برخی مزایای سیاسی بازگشت به جامعهجهانی برخوردار شود. اما تنها یک ماه پس از امضای این قرارداد، جمهوریخواهان مخالف این توافق کنترل کنگره ایالات متحده را به دست گرفتند. آنها این توافق را عملا رشوهای به کره شمالی برای تمکین به قوانین بینالملل قلمداد کردند و به همین سبب نیز با تامین بودجه ساخت راکتور آب سبک و همینطور تامین سوخت توافق شده موافقت نمیکردند. تاخیرهای مداوم از طرف ایالات متحده در اجرای تعهداتش و شروع ساخت موشکهای میانبرد و دوربرد توسط کره شمالی تنشهای تازهای میان دو کشور ایجاد کرد.
با روی کار آمدن دولت محافظهکار بوش، “چارچوب مورد توافق”، اشتباه دولت کلینتون لقب گرفت و در سال ۲۰۰۲، دولت بوش با متهم کردن کره شمالی به غنیسازی اورانیوم از تامین بودجه برای ارسال سوخت به کره شمالی اجتناب کرد. در پی این تحولات کره شمالی با خروج از پیمان منع تسلیحات هستهای و اخراج بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، برنامه هستهای خود را از سر گرفت و بدین ترتیب چارچوب مورد توافق شکست خورد.
اکنون و با گذشت نزدیک به دو دهه از شکست آن توافق، کره شمالی که به گزارش سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده حدود ۶۰ بمب هستهای در اختیار دارد، موفق به مینیاتوریزه کردن کلاهک هستهای شده و موشکهای بالیستیک (قارهپیما) را نیز با موفقیت آزمایش کرده است، اعلام کرده که دیگر سیاست دوگانه توسعه سلاحهای هستهای و توسعه توامان اقتصادی را دنبال نمیکند بلکه اولویتش رشد اقتصادی کره شمالی با نام “خط استراتژیک جدید” است. به نظر میرسد که این بار و با در اختیار داشتن سلاحهای بازدارنده کیم جونگ اون باور دارد میتواند وارد مذاکراتی معنادار و از موضع قدرت شود.
حق نشر عکس
cctv
چین به طور سنتی مهمترین متحد و شریک تجاری و منبع تامین مواد غذایی و انرژی کره شمالی به حساب میآید. اما پس از روی کار آمدن کیم جونگ اون روابط دو کشور رو به افول گذاشت. گزارشها حاکی از آن است که تیرگی روابط دو کشور به این دلیل بود که رهبر کره شمالی گمان میکرد که چین در تلاشها برای انجام یک کودتا و جایگزینی او با برادرش دست داشت
نقش چین، روسیه و کره جنوبی
چین به طور سنتی مهمترین متحد و شریک تجاری و منبع تامین مواد غذایی و انرژی کره شمالی به حساب میآید. اما پس از روی کار آمدن کیم جونگ اون روابط دو کشور رو به افول گذاشت. گزارشها حاکی از آن است که تیرگی روابط دو کشور به این دلیل بود که رهبر کره شمالی گمان میکرد که چین در تلاشها برای انجام یک کودتا و جایگزینی او با برادرش دست داشت. اعدام شوهر عمه کیم جونگ اون و ترور شیمایی برادرش در فرودگاه مالزی نیز در راستای خنثی کردن این خطر انجام شد. اما اکنون با حذف رقبا، تسلط بر اوضاع کشور و دستیابی به سلاح هستهای به نظر میرسد رهبر کره شمالی تلاش دارد تا روابط این کشور با چین را احیا کند. در همین راستا در دو ماه گذشته کیم جونگ اون ۲ بار برای دیدار با رئیس جمهور چین (شی جینپینگ) به این کشور سفر کرده. بهبود روابط چین و کره شمالی، با توجه به منافع مشترک این دو کشور، به کره شمالی کمک میکند تا بتواند در مذاکرات ایالات متحده را تحت فشار بگذارد. چراکه چین نیز همانند کره شمالی، از حضور نظامی ایالات متحده در کره جنوبی رضایت ندارد و نگران از دست رفتن ثبات شبه جزیره کره در صورت از کنترل خارج شدن تنشها میان کره شمالی و ایالات متحده نیز است.
از سوی دیگر، کره شمالی در حال بهبود روابط با دیگر متحدش، یعنی روسیه، است. روسیه که حتی به تحریمهای وضع شده علیه کره شمالی نیز چندان متعهد نبود، به این کشور به عنوان بازدارنده ایالات متحده مینگرد. بهبود روابط با روسیه، در کنار سفر به کره جنوبی و دیدار با رئیس جمهور این کشور و کاهش تنشها با همسایه جنوبی استراتژی است که به نظر میرسد از طرف کیم جونگ اون دنبال میشود تا از این طریق بتواند در مذاکرات با ایالات متحده کارتهای بیشتری در اختیار داشته باشد. از آنجایی که عواقب درگیری احتمالی با کره شمالی برای کشورهای منطقه بسیار جدی است هیچ یک از این کشورهای به دنبال افزایش تنشها نیستند. بنابراین عادیسازی روابط با همسایگان میتواند سبب شود تا کره شمالی بتواند از آنها به عنوان اهرم فشاری بر ایالات متحده و گرفتن امتیاز استفاده کند.
چالشهای پیشرو
به نظر میرسد یکی از مهمترین چالشهای پیشروی مذاکرات، نه تنها جزئیات تکنیکی و پیچیده اینگونه مذاکرات که برداشت طرفین مذاکره از خواستههای یکدیگر و معنای موضوعاتی چون خلع سلاح هستهای است. هنوز مشخص نیست که آیا طرفین مذاکره انتظارات مشترکی از مذاکرات و مفاد احتمالی آن دارند و یا آنکه تعریف هر یک از آنها با دیگری متفاوت است. برای مثال به نظر میرسد که یکی از مهمترین اهداف ایالات متحده خلع سلاح هستهای کره شمالی باشد. حتی اگر کره شمالی حاضر به خلع سلاح کامل هستهای کشورش باشد، تجربه اوکراین نشان میدهد که انجام چنین کاری سالها به طول میانجامد و نیازمند مذاکرات و مانورهای سیاسی است.
بیشتر بخوانید:
زمانی که اوکراین در سال ۱۹۹۱ از اتحاد جماهیر شوروی اعلام استقلال کرد ۱۸۰۰ کلاهک هستهای، ۱۷۶ موشک بالیستیک دوربرد و ۴۲ بمبافکن استراتژیک در اختیار داشت. خلغ سلاح اوکراین ۵ سال به درازا کشید و در نهایت در سال ۱۹۹۶ اوکراین تمام کلاهکهای هستهای خود را در قبال کمکهای اقتصادی و تصمین امنیتی به روسیه تحویل داد و به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) پیوست و در نهایت در سال ۲۰۰۱ آخرین زیرساختهای هستهای اوکراین از بین برده شد.
اما آیا کره شمالی با خلع کامل سلاحهای هستهای اش موافقت خواهد کرد یا فقط از توسعه آنها دست خواهد کشید؟ میدانیم که هم کرهشمالی و هم ایالات متحده بارها از تعهدات خود عدول کردهاند، چنانچه در میانهراه هر یک از طرفین از تعهدات خود تخطی کنند، راهحلهای پیشرو چه خواهد بود؟ آیا در صورت دستیابی به توافق، ایالات متحده حاضر میشود به خواستههای کره شمالی، از جمله خروج نیروهایش از کره جنوبی تن دهد؟
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد فشارهای ناشی از تحریمها و افزایش تنشها تنها بخشی از دلایلی است که کره شمالی به پای میز مذاکره آمده است. چنین بر میآید که رهبر کره شمالی باور دارد با توجه به تجربه مذاکرات گذشته و در اختیار داشتن سلاح هستهای قدرت کافی برای مذاکره با ایالات متحده را دارد. او این روزها در همین راستا تلاش میکند تا از معدود متحدانش نیز برای فشار بر ایالات متحده استفاده کند. اما سرنوشت این مذاکرات و شبهجزیره کره نه در چند ماه آینده که چند سال آینده و با گذر از این چالشها روشن خواهد شد.